برای من پاییز هیچ وقت بوی ناب نمیدهد،پاییز برای من دل گیر است من برای امدن روزهای پاییز لحظه شماری نمیکنم ،من پاییز را حتی اگر با تمام زیبایی هایش ببینم باز هم دوست ندارم،پاییز برای من فصل جدیدی از دل گرفتگی هاست،از گرفتی اسمان است،سوزش شدید سرماست ،خشکی هوا،حتی خشک شدن دست هایم که دائم باید بخارانمش ویا دائم کرم بزنم،نمیدانم چرا ولی من دلم میگیرد با شروع پایییز،شاید عیب از خود پاییز نباشد،شاید همیشه شروع پاییز برای من به خاطر اینکه با تنها شدنم همراه بوده است دل گیر بوده است روزهایی که میرفتم مدرسه وبرمیگشتم وبعد استراحت وبعد یک راست در اتاقم بودم مشغول درس هایم تنهای تنها در اتاقم تنهایی همان چیزی است که مرا از پا در می اورد،یا شاید هم به دلیل اینکه تمام کسانی که از اقوام برای تعطیلات میامدند شهرمان بر میگردن شهر خودشان،یا شاید هم به خاطر اسمان های دلگیرش ...نمیدانم ...امسال با رفتن خواهرم به تهران برای من پاییز دل گیر تر ازقبل شده است... من
- ۹۴/۰۶/۲۹