، امروز من و ماه مان جانم به خاطر استقبال از محرم رفیتم بازار تا مانتوی مشکی بخریمم وای خدا که چه قدر برای امدن محرم حس های خوب دارم برای همین لباس های یک دست ومشکی برای همین عزاداری ها برای سینه زنی ها برای مداحی ها برای عرق کردن هایی که در روضه که صورت را قشنگ خیس میکند،برای گریه های تا مرز هق هق و ارام شدن دل، برای تمام شدن عروسی ها،برای پلو های نذریه امام حسین که طعمش با بهترین غذاها فرق دارد، برای زدن پلاک یاحسین بر روی لباس ،برای جفت کردن کفش ها ،برای رقیق شدن قلبها،برای زیارت عاشورا هایی که بیشتر خوانده میشوند ،برا چایی های روضه ی اقا،برای ایستگاه های صلواتی، برای اقامان حسین(ع)،برای ...
بأبی أنت و اُمی که وظیفه ست ... چرا؟
همه ى ایل و تبارم به فدایت نشود؟
فصل بیماری عشق ست ، کسی ممکن نیست
مستعد باشد ؛ این عشق سِرایت نشود
- ۹۴/۰۷/۱۷