دلنوشته های یک دختر شیعه

دلنوشته های یک دختر شیعه

در این کشتی درآ،
پا در رکاب ماست دریاها
...
مترس از موج،
'بسم الله مجراها و مُرساها'
..

ما ادم ها عادت کرده ایم عادت کرده ایم به اینکه صبح ها از خواب بیدار شویم وشب ها بخوابیم به اینکه صبح ها صبحانه، ظهر ها نهار  وشب ها شام بخوریم به اینکه گاهی با خانواده ودوست هایمان برویم بیرون به اینکه برای پیدا کردن موقیعت اجتماعی خوب در جامعه تلاش کنیم،ما انسان ها یک سری کار هایی رو درطی شبانه روز انجام میدیم که به خاطر مدوامت بر تکرارش به ان میگوییم عادت..

قضاوت...یکی دیگر از عادت های ما ادم هاست..ما ادم ها یاد گرفتیم وقتی چیزی را ببینیم بدون اینکه تحقیق کنیم سریع قضاوت کنیم بدون اینکه از نیت کسی باخبر باشیم راجع بهش قضاوت کنیم مثل اینکه اگر یک پولداری راببینیم شاید با خودمان بگوییم شما که غمی ندارید وکیف دنیا را میکنید مگر ما ادم ها از کجا میدانیم که ادم های پولدار هیچ غمی ندارند وتمام خلا های زندگیشان با پول پرشده است ،یا مثل اینکه وقتی یک بچه تنبل کلاس راببینیم با خودمان بگوییم چرا به خودش نمی اید وکمی درس نمیخواند که انقدر تحقیر نشود مگر ما ادم ها از کجا میدانیم که انقدر زود قضاوت میکنیم شاید بچه بی سرپرست باشد ومجبور باشد خودش برای مخارجش کار کند و وقت برای خواندن درس نداشته باشد.یا مثل اینکه وقتی یک دختر را با موهای پریشان بیرون زده از روسری اش راببینیم در حالی که رنگ لاک های دستش رابا کیف وکفش هایش ست کرده بلافاصله با خودمان میگوییم :خدا به دادش برسد با جهنم ،یا اینکه خجالت نمیکشد دخترک که این طور امده بیرون یا اینکه برویم و در چشمانش بهش زل بزنیم وبگوییم :این چه طرز لباس پوشیدنه دخترک،غافل از اینکه شاید برای ان دخترک شرایط جوری بوده که مجبور بوده یا اصلا اطرافیانش همه چون به اون شکل بودند شرایط جو باعث شده با حجاب اشنا نشود ،یا حتی شاید هم تحت تاثیر دوستانش قرار گرفته است،ویا حتی شاید تر هم اینکه شاید روزی در درون دخترک انقلابی بشود که ... 

ما ادم ها یاد گرفتیم قضاوت را جزو برنامه های روزمره ی زندگیمان کنیم یاد گرفتیم بالافاصله بعد از دیدن هرچیزی شماتت کنیم ان را...یادنگرفتیم اول از هرچیز به خودمان نگاه کنیم وبه فکر اشتباه های خودمان باشیم تا دیگران ...

  • ۹۴/۰۷/۱۷
  • یک دختر شیعه