دلنوشته های یک دختر شیعه

دلنوشته های یک دختر شیعه

در این کشتی درآ،
پا در رکاب ماست دریاها
...
مترس از موج،
'بسم الله مجراها و مُرساها'
..

اخ خدای جانم....ممنونم ازت...ممنونم که به من نشان دای...صلاحم را....ممنونم ازت ...که من را از اشتباه در اوردی...دارم کم کم مصلحتم را می فهمم...ممنونم ازت....که نگذاشتی غرق شوم...ممنونم که یک چیز هایی را برایم روشن کردی...ومن چه قدر ساده بودم...که...خدای جانم چه قدر خوب است که تو انقدر صبوری و مصلحت ما را در نظر می گیری...دوستت دارم...


  • ۹۴/۱۱/۱۱
  • یک دختر شیعه