دلنوشته های یک دختر شیعه

دلنوشته های یک دختر شیعه

در این کشتی درآ،
پا در رکاب ماست دریاها
...
مترس از موج،
'بسم الله مجراها و مُرساها'
..

خدای جانم

سخت است...سخت...خودت میدانی چه را میگویم...

خدای جانم هر کاری با من میکنی بکن ولی من را با چیزی که طاقتش را ندارم ازمایش نکن...

خدای جانم ..میگویند از انتخاب بنویس ...ولی من نمیتوانم بنویسم از انتخاب های کوچک وقتی انتخاب بزرگتری ذهنم را درگیر کرده...

  • ۹۴/۱۲/۱۶
  • یک دختر شیعه