دلنوشته های یک دختر شیعه

دلنوشته های یک دختر شیعه

در این کشتی درآ،
پا در رکاب ماست دریاها
...
مترس از موج،
'بسم الله مجراها و مُرساها'
..

حسی شبیه ارام شدن...
حسی شبیه آرامش...این چنین حسی دارم...خدای جانم...آخر تو چرا انقدر مهربانی...خدای جانم...می شود دیگر من را در امتحان های سخت قرار ندهی؟!..می شود دیگر من را این چنین آزمایش نکنی...؟!
می شود همیشه نگاهم کنی؟!....می شود از الطافت همیشه به بنده ی کوچک کوچکت بدهی..به این دخترک عاشقت....
می شود یک کاری کنی که من هیچ وقت هیچ وقت از تو فاصله نگیرم...لحظه ای دور نشوم...چه قدر ماه رجب آرامش بخش است...
الحمد الله رب العالمین...
الهم انی اسئلک نگاهت ...
الهم انی اسئلک مهربانیت...
الهم انی اسئلک رأفتت...
  • ۹۵/۰۱/۲۲
  • یک دختر شیعه