بیایم یک قول به هم دیگه بدهیم؟ خوب
هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت حسرت زندگی دیگران و موفقیت هایشان رانخوریم..
هیچ وقت فکر نکنیم الان اگر جای کس دیگری بودیم خوش بخت ترین آدم روی زمین بودیم...
اگر جای رتبه ی بیست و سه تجربی یا چهارده انسانی یا شصت و هفت ریاضی بودیم خوش بخت ترین آدم روی کره ی زمین بودیم..
یا اگر جای صاحب بزرگ ترین خانه ی دنیا بودیم یا یک ویلای دوهزار متری در شمال داشتیم یا خانه ی پانصدمتری در زعفرانیه داشتیم دیگر هیچ غمی نداشتیم...
یا اگر ماشین سیصد میلیونی زیر پایمان بود با کلاس ترین ادم روی کره ی زمین بودیم...
بیاییم هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت حسرت چیزهای نداشته ی مان رانخوریم...
هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت به هیچ چیز و هیچ خوشیه این دنیا دل نبندیم...
به هیچ چیز دنیا وابسته نشویم...و حسرتش را نخوریم...
این را از وقتی فهمیدم که چشم هایم را باز کردم و دیدم زمان از آن چه که فکرش را می کردم زودتر می گذرد...
و اگر قرار باشد من 60 سال عمر کنم نهایتا، یک سومش گذشته است و دو سوم دیگرش هم زود تر می گذرد...
مثل باد...
بیاییم حسرت کار های نکرده یمان را بخوریم...
سال های از دست رفته ی مان را، حسرت غفلت هایمان را...
حسرت نرسیدن هایمان را...
حسرت از قافله ی عشق عقب ماندمان را...
حسرت بار های نبسته یمان...
حسرت به کاروان عاشورایی حسین(علیه السلام) نرسیدنمان را...
حسرت حر نشدن هایمان را ...
حسرت جون نشدن...
حسرت جهاد ها و چمران ها و بهجت ها و مدق ها و...
حسرت ...
کوله بار گناهمان را...
راستی این روز ها چه بر سر اسرا می گذرد؟...
- ۹۵/۰۸/۰۴