دلنوشته های یک دختر شیعه

دلنوشته های یک دختر شیعه

در این کشتی درآ،
پا در رکاب ماست دریاها
...
مترس از موج،
'بسم الله مجراها و مُرساها'
..

گاهی دلم لبریز از دل تنگی می شود...

لبریز از دل تنگی هایی که با مامان و مائده می رفتیم دعای کمیل...

دعای کمیلی که نعمتش ازمان گرفته شد...دیگر برگزار نشد...

چه قدر دلتنگ کمیلم ...خط به خطش...از اعماق وجود...الهی و ربی من لی غیرک...یا سیدی...یا مولای...بغض گلویت را می گرفت...رب من جز تو که را دارم...؟

این فرازش یاد اقایت میندازدت که او جز خدایش که را دارد؟...

دل تنگ فراز به فرازش...دل تنگی درد بدی است...قدر نعمت را بدانید قبل از آن که گرفته شود...



  • ۹۵/۱۰/۱۶
  • یک دختر شیعه