دلنوشته های یک دختر شیعه

دلنوشته های یک دختر شیعه

در این کشتی درآ،
پا در رکاب ماست دریاها
...
مترس از موج،
'بسم الله مجراها و مُرساها'
..

نمی دانم چرا ها ولی آن قدر ماه مبارک را دوست دارم، که حد و نصاب ندارد...

آن قدری که هر یک روزش که تمام می شود... دلم تنگ دیروزش می شود... 

اصلا همین تشنگی ها و گشنگی های ش  هم شیرین است..همین سحر های دل نشین ش...

فکر نمی کردم ان قدر زود نصفش تمام شود...

خدایا ما را دریاب...


  • ۹۶/۰۳/۲۱
  • یک دختر شیعه