دلنوشته های یک دختر شیعه

دلنوشته های یک دختر شیعه

در این کشتی درآ،
پا در رکاب ماست دریاها
...
مترس از موج،
'بسم الله مجراها و مُرساها'
..

همیشه، وقتی یک لیست کتاب داشته باشم می گذرام این طرح های تابستانه و پائیزه و زمستانه استفاده می کنم، اگر هم تمام شود، از کارت ملی مامان و بابا استفاده می کنم، که با هرکدام می شود تا صد هزار تومن کتاب خرید و بیست درصد تخفیف گرفت، امروز که با دوستان جان رفته بودیم بیرون، برگشت رفتیم کتاب فروشی، یک کتابی بود از آقا، با تعریف هایی که شنیده بودم می خواستم بخرم، قیمت کتاب بیست هزار تومن بود که حساب کردم با تخفیف بیست درصدی می شود شانزده هزار تومن.

وقتی رفتم کتاب را دادم، صندوقدار گفت خانم این کتاب متاسفانه شامل تخفیف بیست درصدی نمیشه، گفتم چرا؟.ی سری چیزها گفت که من سر در نیاوردم. خیلی جالبه آقا انقدر تاکید می کنند  بر روی کتابخوانی، اصلا یک کتاب از ایشان خواندم که فقط و فقط راجع بر اهمیت کتاب خواندن بود، بعد کتاب اقا را در طرح بیست  درصده قرار نداده اند.

  • ۹۶/۰۵/۱۶
  • یک دختر شیعه