سرم را گذاشته ام زیر سرم و به جای تایپ با لپ تاب، با گوشی دارم تایپ میکنم، امروز بعد از یک هفته رسیدیم...مشهد...
اما هنوز که هنوز است، دلم فقط و فقط حال و هوای ایوان نجف و حرم ارباب را میخواهد، که بنشینم، فقط کمی درد و دل کنم، تا درد و دل هایم خالی شود...بلکم غمباد نگیرم..
سال پیش خیلی جسور بودم، خیلی، مثلا ساعت ها میرفتم زیر قبه مینشتم و آن جا برای ارباب عزاداری میکردم...امسال اما دو سه ساعت شاید سر جمع زیر قبه نشسته بودم...به نظرم زیر قبه نشستن ادم را سنگین میکند...طولانی مدت
مثل همین الان...که از درون سنگین شدهام...
حالا مثلا کی من دوباره دعوت شوم...خدا میداند...ولی...چقدر سخت شده است...نشستن در حرم ارباب...بدون خواندن هیچ روضه ای...
ارباب دریاب...
- ۹۶/۱۲/۱۱