دلنوشته های یک دختر شیعه

دلنوشته های یک دختر شیعه

در این کشتی درآ،
پا در رکاب ماست دریاها
...
مترس از موج،
'بسم الله مجراها و مُرساها'
..

به نام نامی حسین(علیه السلام)

یک وقت هایی دلم میخواهد بروم درست روبروی پنجره ی فولاد ، ساعت ها بایستم و زار بزنم و ضجه بزنم و فقط بگویم آقا از این همه کرم و بخششت اسمت را می خواهم،رضا میخواهم ، آقا رضایی شدن را می خواهم، این که از بین تمام اهل بیت فقط و فقط به شما لقب رضا را دادن، یعنی تمام وجودتان ذره ذره اش،شکر گذاری می کند و اگر ذره ای از رضایتان را در وجود کسی بریزید، بار دنیا و آخرتش را بسته است!

  • یک دختر شیعه

به نام نامی حسین(علیه السلام)

این روز ها دلم شدید بهانه گیر شده است، با کوچک ترین چیز اشک هایم جاری می شوند بی حساب ،بی کتاب،کودک درونم دختر احمق و خیره ای شده است که هیچ چیز نمی تواند آرامش کند و بهانه گیر شده است...

دلم تنگ شده است برای کلاس های تفسیر قران و کلاس های نهج البلاغه ای که با بهترین عروسی ها و  مهمونی های دنیا عوضش نمی کنم،چرا  انقدر خسته ام؟ مشوشم؟ سر گردانم؟ روحم دارد از درد به خودش میپیچد!

احساس می کنم این روز ها  یک ترقی ،یک صدای شکستنی درون قلبم اتفاق افتاده است که من انقدر بی بهانه بارانم!

دلم یک اتفاق خوب می خواهد!یک معجزه!اتفاق خوب که میگویم اتفاق های این دنیایی را نمی گویم!یک معجزه شبیه خوب شدن! رشیدن به مقام رضایی که شمه ای ،ذره ای از آن را ندارم!رسیدن به کربلا،،،،،


  • یک دختر شیعه
به نام نامی حسین(علیه السلام)
...
اگر بدانیم دستانمان خالی است، آیا در دل شب بر نمی خیزیم و از درگاه الهی گدایی نمی کنیم؟ مانمی دانیم که دستانمان خالی است.بنابر این بیداری ((دل شب))نداریم!هر که بیمار باشد،با هر مشکلی شده ،خود را به دکتر می رساند.اما کسی که خود را سالم می داند، باپزشک کاری ندارد! اگر ماخودمان را بیچاره ببینیم،با طبیب عالم سر و کار میدا خواهیم کرد.
برای آن که باورمان شود که چقدر بیچاره هستیم،نباید به اهل دنیا نگاه کنیم؛بلکه باید به اهل راه نگریست تا بفهمیم که چقدر عقب مانده ایم!حضرت مهدی(عج)در نامه ای به شیخ مفید درباره علت عدم توفیق ما،در زیارت آن حضرت فرمود:
《اگر شیعیان ما که خداوند عزوجل آنان را بر طاعتشان موفق کند، با هم یک دل می شدند درباره وفای به عهدی که به عهده ایشان است،همانا مبارکی دیدار ما از آنان به تاخیر نمی افتاد و دیدارمان به زودی و با تعجیل بود.حال اگر چیزی آنان را به حبس و حجاب از دیدار ما می کشاند، به خاطر کار هایی است که ما دوست نداریم.بنابر این،نمی توانند ما را ببینند.》
از کتاب:روزنه ای به سوی اسرار الهی
  • یک دختر شیعه
دختر شیعه و این همه خوشبختی...
دعای توسل شب های صحن گوهرشاد با صدای حاج میثم مداح مورد علاقه ام در شب چهارشنبه...
یا مثلا فردا شب حدیث کسای حاج میثم در صحن گوهر شاد...
البته صحن جامع اصلش هست ولی دلم هوس خواندن توسل در گوهرشاد را دارد...
امام رضای جانم بطلب آقا ی جانم ...دلم برایت کمی گریه می خواهد... دیوانه ی گوهرشادت هستم اقای جانم...
چشم هایم چشم انتظارت هستند آقای جانم...دلم گرفته است ...
می دانم تا خودت نخواهی و دعوتم نکنی حتی اگر همسایه ات هم باشم ...قسمتم نمی شود...
دل تنگ شب های گوهرشادت هستم آقای مهربانی ها...امام رضای جانم...
به جان جوادت جوابم بده...به جان جوادت جوابم بده...به جان جوادت جوابم بده...به جان جوادت....
  • یک دختر شیعه

دلم کمی آرامش می خواهد ...فقط همین!

المستغاثُ بک یا صاحب الزمان

یا حسین...آشوبم...آرامشم تویی...

دلم می خواهد ... چشم هایم را ببندم و وقتی باز میکنم به انچه که می خواهم برسم...

راستی سلام!


  • یک دختر شیعه

درس خوندن در ماه رمضان یعنی فاجعه ...

: |

خدایا کمکمون کن...

  • یک دختر شیعه

به نام نامی حسین (علیه السلام)...

ماه رمضان....چه زود گذشت از پارسال انگار همین دیروز بود ...یادتان هست...این را می گویم...

و من از پارسال تا امسال ...ازآن رمضان تا این رمضان...چه قدر به تو نزدیک شده ام؟!...یا حتی شاید هم دور...دووور ...دوووور تر از تو...دور تر از انتظار تو...

معبودم ماه ماه توست...و من این بنده ی کوچک تو همچون کودکی که مادرش را گم کرده است و زار می زند تو را گم کرده ام...و دیگر از توانم پیدا کردن تو خارج شده است...و خودت بیا  و دستم را بگیر...تا بیشتر از این شرمنده ات نشوم و ... تا دلم در یافتنت  له له نزند...

مگر یک ماهی چند ثانیه  بدون آب توان زنده ماندن را دارد؟!تو ای آب حیات زندگانی من، من را به خودت برسان...استخوان هایم دارد درد می گیرد...احساس تکه تکه شدن می کنم...

یا نباید آشنایم می کردی یا وقتی کردی باید کمکم کنی بیشتر از هر وقت...که دوره دوره ی آخرالزمان است...و نگه داشتن دین از نگه داشتن آتش در دست سخت تر است...و غربت امام زمانم روز به روز بیشتر می شود...و اشک هایش بیشتر و بیشتر و بیشتر و...

معبودم حال خوب را فقط برای ماه رمضانت برایم نگذار... معبودم شب های قدر برایم با خودت بودن را تقدیر بزن...

راستی چه قدر دلم برایت تنگ شده است...نزدیک دور از من...


  • یک دختر شیعه

مگر می شود پنج شنبه ی فیروزه ای را خواند ودلت هوس کتاب ادب فنای مقربان را نکند؟...

کتاب های این ماه ...عضو جدید کتاب خانه...

الحمدالله رب العالمین!


  • یک دختر شیعه

به نام نامی حسین(علیه السلام)... 

که راه میانبر بندگی خدا ،رسیدن بهش توی دو تا کلمه خلاصه میشود

...مما تحبون...

 مما تحبون در ظاهر دو تا کلمه است دو تا کلمه ی ساده که بار ها خوندیم و رد شدیم...

مما تحبون یعنی از هر آن چه که از اعماق وجودت بدان وابسته ای بدهی برای معبودت... بدهی برای او،در راه او،لبخند او،نگاه او...

اوج اوج اوج مما تحبون متعلق به سید و سالار شهیدان حسین(علیه اسلام)است اون لحظه که علی اکبر که عزیز ترین جانش است مما تحبون ش است قوت جانش است می دهد برای خدای جانش...اون لحظه ای که همه و همه ی مما تحبون هایش  را  از علی اصغر گرفته تا حر و زهیر و...می دهد برای فقط فقط یک نفر...

اوج مما تحبون حضرت زینب است ...تمام مما تحبون حضرت زینب خلاصه می شود در یک نفر ح س ی ن (علیه السلام) ولی حسین  اش را می دهد برای یک نفر...و بعد به مقامی میرسد که دستانش را بالا می برد و می گوید:الهم فتقبل منا هذا ...(مما تحبون)

مما تحبون همان لحظه ایست که حضرت فاطمه شب عروسیش لباس عروسیش را برای لبخند محبوبش می دهد ...یک دنیا حرف است پشت این لباس عروسی بخشیدن آن هم در شب عروسی...فقط فقط فاطمه (سلام الله علیها) وفرزندان و همسر و پدرش می تواند تا به این حد از مما تحبون برسد که تمام تمام مما تحبون هایشان را بدهند ...فقط برای یک نفر...یک نگاه..ونظر الی...

چمران وقتی از تمام امکانات تحصیلی اش و بورسیه اش گذشت در واقع از تمام مما تحبون ش ها گذشته است...

حتی بین خودمان بماند شهدا شهید می شوند نه برای این که می روند و کشته می شوند...نه!شهدااتمام مما تحبون هایشان از تمام تمامشان از فرزندانشان،همسرشان،جوانیشان...جانشان...می گذرندو ....همه و همه را کف دست تقدیم پیشگاه خدای جانشان می کنند...

حدیث پیامبر اکرم هم بر می گردد به همین مما تحبون که:من عشق فعف ثم مات مات شهیدا....مگر نه این که عشق اوج مما تحبون است اصلش این است که رحمت للعالمین می خواهد بگوید:اگر از مما تحبونت گذشتی شهید شده ای...اصلش این است...

و گذشت و گذشت و گذشت نفهمیدیم تمام ثانیه به ثانیه ی زندگانیمان لحظه لحظه اش مما تحبون است...

نفهمیدیم مما تحبون فقط مادیات نیست ...نفهمیدیم گاهی وقت ها مما تحبون این است که در اوج خستگی و در ماندگی حرف مادرت را زمین نندازی و مما تحبون تنبلی ات را برای خدا بدهی وکمکش کنی... که گاهی وقت ها در اوج این که دوست داری زیبا و اراسته باشی و گرمت شده باشد در هوای داغ تابستان مما تحبون میل به خنکیت را بدهی و چادر به سر کنی..نتوانستیم از کوچک ترین مما تحبون های زندگی مان بگذریم ... از مما تحبون خواب سحرمان نیم ساعت برای مناجات با او...از اخلاق مان..از تنبلی هایمان...از فضاهای مجازی مان...از ... اول از همه خطاب به خود خودم است...خود یک دختر شیعه ای که ...

خسته ام...خسته از تمام مما تحبون هایی که یک دانه اش را هم برای محبوبم ندادم...خسته از ....

خدایا کمکم کن...الهم االرزقنا مما تحبون...

بسم الله الرحمن الرحیم....لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ...

  • یک دختر شیعه
به نام نامی حسین (علیه السلام)...
باید تغییر کنم ...باید تغییر کنم... باید تغییر کنم... باید تغییر کنم ...باید تغییر کنم... باید تغییر کنم... باید تغییر کنم ...باید تغییر کنم ...باید تغییر کنم...باید تغییر کنم... باید تغییر کنم...باید تغییر کنم ...باید تغییر کنم... باید تغییر کنم... باید تغییر کنم ...باید تغییر کنم... باید تغییر کنم... باید تغییر کنم ...باید تغییر کنم ...باید تغییر کنم...باید تغییر کنم... باید تغییر کنم...اید تغییر کنم ...باید تغییر کنم... باید تغییر کنم... باید تغییر کنم ...باید تغییر کنم... باید تغییر کنم... باید تغییر کنم ...باید تغییر کنم ...باید تغییر کنم...باید تغییر کنم... باید تغییر کنم...
خدایا کمکم کن...


  • یک دختر شیعه