دلنوشته های یک دختر شیعه

دلنوشته های یک دختر شیعه

در این کشتی درآ،
پا در رکاب ماست دریاها
...
مترس از موج،
'بسم الله مجراها و مُرساها'
..

برام دستکش گرفته، خیلی بیش از حد ملیح و دخترونست... یک دستکش بافتِ طوسی رنگ ...که روش با بافت صورتی تزیین شده...
بهش می‌گم  فرشته عزیز دلم حالا مناسبتش چی هست که انقدر زحمت کشیدی عزیزم؟...
می‌گه مریم سادات... تو همیشه دستات یخن...مخصوصا تو فصل سرما که کاملا دستات منجمدن...
بی هیچ مناسبتی ...همین طوری چون خیلی دوستت دارم برات گرفتم...
بعد من به این فکر می‌کنم چه جوری‌ میشه همیشه دست‌هام گرم باشند..
+همین.
  • ۹۶/۰۹/۰۲
  • یک دختر شیعه

نظرات (۲)

مبارک باشه :))
یاد اولین دستکش دوران راهنماییم افتادم یادش بخیر :))

سلام :)
پاسخ:
سلامت باشید
: )
سلام
: )
  • قاسم صفایی نژاد
  • خدا حفظتون کنه برای هم
    پاسخ:
    ممنونم
    : ))