میدانید آقای امام حسین، ما عادت نداریم به شنیدن روضه های باز، میدانید آقای امام حسین، روضه های مکشوف و مقتل برای قلب کوچک ما زیادی سنگینی میکند...
ما هر سال پیش استادمان که خانم بود، خانم ها دور هم جمع میشدیم... استاد برایمان میخواند، نه نمیخواند فقط اشاره میکرد...ما میزدیم به سرو وصورتمان سرمان ، داد میزدیم، فریاد میزدیم...
میدانید آقای امام حسین، آخرش همه یک صدا سینه میزدیم...
اما امسال که از هیئتمان محروم شدیم، مجبور بودیم برویم هیئت های دیگر...میرفتیم با یار و مامان هر شب هیئت امیر کرمانشاهی... خیلی خوب بود، خیلی...
ولی حالا چیزی درست مثل یک بغض توی گلویمان سنگینی میکند ، مثل این که غم این مصیبت برای ما زیادی بزرگ بوده باشد...مثل این که تحمل این حجم از مقتلی خوانی را نداشته باشیم...
مثل این که زبان حال ما زبان کنایهست...
تازه شنیدن کی بود مانند دیدن؟...
- ۹۹/۰۶/۱۰