دلنوشته های یک دختر شیعه

دلنوشته های یک دختر شیعه

در این کشتی درآ،
پا در رکاب ماست دریاها
...
مترس از موج،
'بسم الله مجراها و مُرساها'
..

روزمرگی ها با خواندن دکارت و ملاصدرا و فلسفه‌ماء شهید صدر و تاریخ غرب کاپلستون و یک فنجان چای می‌گذرد.

با کلاس‌ های فلسفه و نزاع فلسفه که ایا خدا در ذهن است یا در عین و یا اینکه وجود مطلق است یا مطلق وجود؟!

با کلاس های اقای زهدی که آیاصالت با ماهیت است یا اصالت با وجود است.؟!

با هیئت های ارباب..

و من با خودم می‌گویم که آیا این بهترین روز های من که سپری می‌شوند تکرار می‌شوند؟!

خدایا شکرت

برچسب: جاکتابی





  • ۹۶/۰۷/۲۵
  • یک دختر شیعه

جا کتابی