دلنوشته های یک دختر شیعه

دلنوشته های یک دختر شیعه

در این کشتی درآ،
پا در رکاب ماست دریاها
...
مترس از موج،
'بسم الله مجراها و مُرساها'
..

 تلخ است اما گاهی باید دوید....ان قدر دوید ودور شد...که از نفس افتاد...

سخت است اما گاهی باید همه چیز را پشت سر گذاشت...همه ی ارزو ها را...

زجراور است اما گاهی باید چشم را بست و به همه ی ارزوها  پشت کرد....

درد اور است اما گاهی باید دید غرق شدن ادم های بی گناه را در شلوغی ها...

شدنش سخت است اما باید ان قدر قوی بود که گاهی حتی به بدی ها هم خندید

...

  • ۹۴/۱۱/۳۰
  • یک دختر شیعه