دلنوشته های یک دختر شیعه

دلنوشته های یک دختر شیعه

در این کشتی درآ،
پا در رکاب ماست دریاها
...
مترس از موج،
'بسم الله مجراها و مُرساها'
..

همیشه که نباید ادم کتاب امانت بده ،گاهی وقتا هم باید کتاب امانتی بگیره...مثل من که پنچ شنبه ی فیروزه ای رو از هیولای صورتی قرض گرقتم:)

برچسپ:کتاب امانتی 


  • ۹۴/۱۲/۱۶
  • یک دختر شیعه

جا کتابی

نظرات (۳)

یه ادم بزرگی که الان یادم نمیاد کی
اما گفته
ادم احمقه اگه بخواد کتابی رو به امانت بده
و احمق تر از اون ادمی که بخاد امانتی رو برگردونه:))
پس برنگردون و نگه دار واسه خودت:)))
+چرا گریه؟


پاسخ:
آخه بهش برنگردونم کلمو میکنه
:D
خخخخ ولی خیلی خوب بوو ازش کش میرفتم
:)))
  • فریده خانوم
  • چه خوشگله ستت!
    عاشق فیروزه ام ...منم موخوام ...کادوی عروسی بده بهم :دی
    پاسخ:
    فریدهههه
    ^_________^
    دلم برات یک ذره شده@_@
    باچه تو منو عروسیت دعوت کن برات میارممم
    :))
    منم همینطور عزیزم یه بار بچه هارو جمع کنیم تو وب یکی بحرفیم باهم ...تخته سیاه بشه مثلا :دی  
    پاسخ:
    خخخخ
    حالا چرا تو خود تخته سیا حرف نزنیم؟:دی
    راستی9ام عید مدیریت گروه ماست فایزه هم هست اگه دوست داشتی بیا
    :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">