شریعنی سوار می شود، سن ش بالاست، شاید مثلا شصت شاید هم هفتاد، می نشنید،
بعد می گوید: مادر حالا همین اسلامی که شما ها ازش دم می زنید مگه نگفته رنگ مشکی مکروهه....
بعد من می خواهم جواب ش را بدهم....بعد می خواهم بگویم.... چادر مشکی اگر مکروه بود که حضرت مادر سر ش نمی کرد....و چند تا دلیل برایش بیاورم...
ولی پشیمان می شوم...نگاه ش می کنم، لبخند می زنم و هیچی نمی گویم...
بعد ش به این فکر می کنم امانتی مادر م این روز ها بین مردم شهر چقدر غریبه شده است...
- ۹۶/۰۵/۰۴