دلنوشته های یک دختر شیعه

دلنوشته های یک دختر شیعه

در این کشتی درآ،
پا در رکاب ماست دریاها
...
مترس از موج،
'بسم الله مجراها و مُرساها'
..

امروز با مامان ساعت هفت شب جایی برنامه ریزی داشتیم، خیابون ها انقدر خلوت بود که مثل این ندید پدیدا گاززز می دادیم...

درسته چهارشنبه سوری بیشتر دردسرسازه ولی  یکی از حُسن هاشم  نبودن  ترافیک  ...

  • ۹۶/۱۲/۲۲
  • یک دختر شیعه