من شعبان را خیلی دوست دارم...خیلی...چون ماه آقاست...رجب هم ...چون متعلق به حضرت امیرالمونین است...ولی ماه مبارک را از شعبان و رجب بیشتر دوست دارم...چون متعلق به خود خداست...
ولی همیشه قبلش از این میترسم که مهمان خوبی نباشم آن طور که باید باشم...
میترسم آداب مهمانی را خوب به جا نیاورم...می ترسم بلد نباشم...از لحظه اش استفاده نکنم...
رمضان را خیلی دوست دارم...چون شب های قدر برای امیر المونین جان میدهم...جان... و تا فردایش احساس میکنم شب شهادتشقلبم میخواهد از جا دربیاید...ولی بعدش احساس می کنم خود مولا علی(ع) زنده ام کرده است...
دوست دارم... ولی میترسم ...بلد نباشم خوب برایش برنامه ریزی نکرده باشم...
میترسم که نکند ماهش تمام بشود و من همانی که قبلا بودهام باشم...
میترسم که لذت عشق و عاشقی با حضرت رب را نفهمم...میترسم سحر ها کسل باشم...
میترسم فقط از این ماه نخوردن را بفهمم..میترسم آمرزیده نشوم...
میترسم...
دوست.ش دارم...چون از یک هفته قبلش برای ش فکر میکنم که در این ماه چه باید بکنم...و چه نکنم...
دوستش دارم چون این ماه تمام وجود ها تسبیح میگویند...
چون همه یک شکل میشوتد...
...همه یک دل میشوند...
- ۹۷/۰۲/۲۰