داشتم امروز با خودم فکر میکردم که امسال ماه مبارکمان را کاش میتوانستیم جور دیگری رقم بزنیم...
که همین یک شب باقی مانده را خوب بشینیم و فکر کنیم...به این که در این یک ماه چه میخواهیم بکنیم...و چه میخواهیم نکنیم...و بشینیم درست برایش برنامهریزی بکنیم... و ...مثلا میخواهیم... چند دور قران بخوانیم...یا چند جزء...یا چند تا دست میخواهیم بگیریم...یا چند تا ترک گناه...یا چند تا سفره ی افطار... یا چند تا دعای ابوحمزه ...یا چند تا درس نخوانده را بخوانیم.....یا ...یا ... یا...
کاش میشد جلوی هرکدامشان بنویسیم...قربة الی الله لتعجیل الفرج مولانا صاحب الزمان...
و تمام شان را دودستی تقدیم حضرت رب میکردیم...برای فرج آقایمان..نه مشکلات زندگی فقط...
اصلا مگر نه این که مشکلات هیچ وقت تمامی ندارد... و با برطرف شدن مشکل قبلی، باز یک گرفتاری جدید پیش میآید....
ولی آدمی که مشکلش و هم وغمش میشود آقا تمام مشکلات برایش کوچک میشود...اصلا دیگر غم های این دنیا برایش غم نیست...غم فقط برایش نبودن امام غریبش است...
کاش میشد... امسال ...همین ماه رمضانی ... یک کاری برای امام غریبمان میکردیم...کاش یک ذره پرده ها کنار میرفت برای تک تکمان که غم غربتش بیچاره یمان میکرد...و ای کاش غربتش برایمان عادی نمیشد...
کاش در ماه مبارک که خیلی از خطاها آمرزیده میشود...و ماه مغفرت و بخشش است...با دل پاک آقا را از خدا میخواستیم...
کاش ... از این وضع خسته میشدیم...
به قول حاج اقا شهاب مرادی..."وقتی دلت برای امامت تنگ میشود...اول دل امامت برای تو تنگ شده است..."
پس اگر ما دل تنگ نشدیم...بلرزیم که اماممان دلش برایمان تنگ نشده...
شعبان هم تمام شد ... و نیامد صاحب ماه شعبان... و نیامد...
ولی به دلم برایش شده است که فرج نزدیک است.... خیلی ....
آن سفره کرده که چندیست از او بی خبریم... داده پیغام به یاران که فرج نزدیک است...
- ۹۷/۰۲/۲۶