دلنوشته های یک دختر شیعه

دلنوشته های یک دختر شیعه

در این کشتی درآ،
پا در رکاب ماست دریاها
...
مترس از موج،
'بسم الله مجراها و مُرساها'
..

آخه من چه بنویسم ؟...از که بنویسم؟... از عباس(ع)...من روضه بنویسم... آن هم  جایی که آقا فرمودند جایی که اسم عمویم عباس آورده شود من به آن جا نظر دارم...

من اصلا می توانم روضه ی عباس ابن علی بنویسم و خجالت نکشم از آقایم؟.... که این شب ها خودش به اندازه ی کافی داغ دار است و شال عزا بر سرش بسته است...بعد هی نمک بپاشم به زخم...

قشنگی‌ش این است که عباس به عالم و آدم درس می‌دهد...که اهل العالم برای امام زمانه یتان باید عباس باشید...عباس... که در همه حال هوای آقایتان را داشته باشید...

برای آوردن امام‌تان عباس باشید ...

صدقه بدهید برای قلب مبارکشان...

  • ۹۷/۰۶/۲۷
  • یک دختر شیعه